بی نظیر
هرچی بخواین هست...دانلود کلیپ های دیدنی -عـکسهای دیدنی-اس ام اس جوک عاشقانه فلسفی و...مطالب جالب و خواندنی روز...
 

درحالیکه حضرت امام علی ع درمحراب نماز محو خدا بودند چگونه هنگام آمدن گدا متوجه شدند و انگشتر را به او دادند!!

دوست گرامی!

این پرسش از دیر باز مطرح بوده است. فخر رازى یکی از مفسرین اهل سنت نیز آن را در کتاب خویش مطرح کرده است. در جواب این سؤال باید گفت: اولا) ذکر این نکته نیز لازم است که معنى غرق شدن در توجه به خدا این نیست که انسان بى اختیار احساس خود را از دست بدهد، بلکه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نیست برمى گیرد. ثانیا) آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است، کاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاکید مى کند. ثالثا) شنیدن صداى سائل و به او کمک کردن توجه به خویشتن نیست، بلکه عین توجه به خدا است. امام على(علیه السلام) در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و مى دانیم بیگانگى از خلق خدا بیگانگى از خدا است؛ و به تعبیر روشن تر، پرداختن زکات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است.

با توجه به این سه مطلب می توان درِیافت که امیرالمؤمنین(ع)، در جریان مذکور، با تسلط بر همه قوای نفس توانسته است دو عمل عبادی را با توجه کامل به عبودیت الهی ـ که روح همه عبادتهاست ـ انجام دهد. جالب اینکه فخر رازى تعصب خود را بجائى رسانیده که اشاره على(علیه السلام) را به سائل براى اینکه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون کند، مصداق فعل کثیر که منافات با نماز دارد، دانسته است، در حالى که در نماز کارهائى جایز است انسان انجام بدهد که به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضررى براى نماز ندارد؛ تا آنجا که کشتن حشراتى مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن کودک و و حتى شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل کثیر ندانسته اند؛ پس چگونه یک اشاره جزء فعل کثیر می شود!!!؟؟؟ حاصل سخن آن که احسان امیرالمؤمنین به سائل در حال نماز نه نماز را باطل می کند، و نه اینکه با توجه به ذات اقدس پروردگار منافات دارد.

 

ادامه مطلب رو بخونید...



ادامه مطلب ...

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بشتابیییییییی





نويسندگان